شیاطین و نیروهای جهنمی در بیشتر بازیهای رایانهای به عنوان دشمنان اصلی و یا قدرتهای مخرب معرفی میشوند که همیشه در مقابل شخصیتهای اصلی بازی قرار میگیرند و سعی دارند تا دنیای آنها را از بین ببرند. شیاطین در این بازیها معمولاً به شکل هیولاهایی عجیب الخلقه ظاهر میشوند که به کمک جادو سعی میکنند تا قهرمانان بازی را از پیشرو بردارند. علاوه بر این، در این بازیها، کاربران به کمک روشهای خود شیاطین به مبارزه با آنها میپردازند و تنها راه نابودی این موجودات، استفاده از نیروهای تاریک خودشان است.
رستگاری (Salvation) در دین به معنی نجات انسان از گناه و عواقب گناه است. هرچند معنای رستگاری در ادیان گوناگون یکی نیست، اما در ادیان توحیدی مانند یهودیت، مسیحیت و اسلام، رستگاری مسئلهای کانونی است. در اسلام، رستگاری و فلاح همواره با ایمان به خداوند و به یاد خدا بودن همراه شده است. معنای حقیقی رستگاری، نجات از بلا و فساد، و رسیدن به سعادت اخروی و ابدی است.رستگاری در بازیها به شکل متفاوتی به نمایش در میآید و با مفهوم مذهبی آن تفاوت چشمگیری دارد. در بازیهای رایانهای معمولاً بهشت و جهنم وجود ندارند و یا اینکه دنیایی همانند زمین معرفی میشوند که انسانها در آنها همانند زندگیشان روی زمین به ادامه زندگی میپردازند. در بازیهای رایانهای کاراکترها پس از مرگ به طور کامل نابود میشوند و معمولاً خبری از زندگی ابدی نیست به همین دلیل است که جاودانگی و زندگی ابدی یکی از قدرتهایی است که کاراکترهای بازیها سعی دارند به آن برسند.
معمولاً بازیهای صفحهای (Board Games) را به عنوان سرگرمیهای سالم دور همی میشناسیم. نوع خاصی از بازی، که در آن میتوان به همراه دوستان و اعضای خانواده لحظات خوب و خوشی را سپری کرد. اما چند وقتی است که این فضای امن و دوست داشتنی هم از گزند آفت سیاستزدگی در امان نمانده و محیط شاد و دوستداشتنی آن لگدمال عقدهها و تخیلات جنایتکارانه برخی دولتهای غاصب و جنگطلب شده است.پس از این که در سال 2012 بازی صفحهای Oil War: Iran Strikes، توسط شرکت Decision Games رونمایی شد، اینبار نوبت به شرکت آمریکایی Clash of Arms Games رسید تا نسخه جدیدی از بازی صفحهای خود به نام اسرائیل و ایران هستهای: تهاجم فارسها (ز) را به بازارهای جهانی عرضه نماید.
درون اتوبوس نشستهای که ناگهان صدای موسیقی خاصی توجه همه را به خودش جلب میکند. این صدا از گوشی تلفن همراه پسر جوانی است که بیتوجه به نگاههای خیرهای که با کنجکاوی و گهگاه شماتت او را زیر نظر گرفتهاند، محو در مانیتور گوشی خود شده است...به اداره که میروی، باز هم همان صدای آشنای درون اتوبوس را میشنوی و اینبار چند تن از همکارانت را میبینی که خیره به مانیتور گوشی و تبلتهای خود شدهاند!بیرون از اداره هم این وضعیت عجیب همچنان ادامه دارد؛ درون مترو، تاکسی، رستوران، دانشگاه، کلاس درس، میهمانیهای خانوادگی و... خلاصه هرجا که پا میگذاری، این صدا و افراد مسخ شده در گوشی و تبلتها را میبینی! همهجا پر شده از جوانانی (و حتی بزرگسالان) که بیوقفه سر در گوشی و تبلت خود فرو بردهاند و با هیجان و اضطراب خاصی، شب و روز و وقت و بیوقت مشغول انجام کاری هستند.
بازیهای رایانهای ژانر استراتژیک همواره توانستهاند مخاطبان بسیاری را به خود جلب کنند. در این ژانر، کاربران با جمعآوری و مدیریت منابع، سعی میکنند تا گروه تحت کنترل خودشان را به قویترین گروه تبدیل کنند و دشمنانشان را به کمک ارتشهای بزرگ و استراتژیهای جنگی از میان بردارند. در این میان برخی از کاربران هستند که علاقه زیادی به بازیهای استراتژیک دارند اما در عین حال بیشتر ترجیح میدهند بازیهایی را بازی کنند که کمتر به بخش نبردهای بزرگ پرداختهاند و تمام بازی درباره مبارزات پی در پی نیست. بیشتر بازیهای استراتژیک بر مبارزات داخل بازی تاکید دارند و در تمام بازی کاربران به دنبال جمعکردن منابع هستند تا بتوانند ارتشی قویتر برای مبارزه با دشمنانشان به وجود آورند و بحث مدیریت و دیپلماسی کمتر در این شکل بازیها مطرح میشود.
یکی از ژانرهایی که توانسته مخاطبان بسیاری را به خود جلب کند، ژانر بازیهای شبیه ساز(Simulation) است. در این ژانر، بازیها محیط واقعی را برای کاربران شبیهسازی می کنند و کاربران میتوانند واقعیت را در دنیای مجازی تجربه کنند و یا اینکه با خلاقیتشان دنیای خیالی و واقعیت را با هم ترکیب کنند. ژانر شبیه ساز به خاطر ایجاد چنین فضایی که باعث میشود کاربر بتواند دنیای واقعی را در فضایی جدید تجربه کند و آزادی عمل داشته باشد، یکی از ژانرهای مفرح و پرمخاطب به شمار میرود.در این ژانر، بازیها به شبیهسازی محیطهای مختلفی میپردازند به این شکل که ممکن است بازی، شبیهسازی برای آموزش پرواز باشد و یا اینکه بازی شبیهسازی درباره کنترلهای مترو باشد. اما پرطرفدارترین سبک بازی شبیه ساز، بازیهای شبیهساز زندگی هستند که توانستهاند مخاطبان بسیاری را به خود مشغول کنند و حالا یکی از سبکهای مهم بازیسازی به شمار میروند.
سازندگان بازیهای رایانهای در طراحی داستانها و عناصر مختلف این بازیها، از بنمایههای خیالی و واقعی بهره میبرند. آنها با قرار دادن این بنمایهها به عنوان پس زمینه، سعی میکنند تا روایتی مجذوبکننده را در اختیار کاربران قرار دهند.یکی از پرمخاطبترین جنبههایی که در بازیهای رایانهای مطرح میشود، پرداخت این بازیها به دنیای ماوراءالطبیعه و نیروهای مافوق بشری است. در بیشتر بازیهای رایانهای، کاربران میتوانند با استفاده از جادو به مبارزه با دشمنانشان بپردازند یا اینکه به گروه جادویی خاصی بپیوندند و از طریق این گروه، به ابزارها و روشهای قدرتمندتر دست یابند. تقریباً در تمامی بازیها، حتی بازیهایی که شخصیت اصلی در آنها یک جادوگر نیست گروههای جادویی حضور دارند و کاربران با نفرینها وطلسمهای جادویی مختلفی روبر میشوند که باید به کمک راهنماییهایی که از جادوگران دیگر در بازی میگیرند به مبارزه با این طلسمها و نفرینها بپردازند.
در کنار علاقهی شدید آلیستر کرولی به طلسمها و نفرینهای تاریک، وی علاقه زیادی به زجر کشیدن و تنبیه شدن داشت و ترجیح میداد یک زن زیبا او را شلاق بزند. تمایلات انحرافیکرولیباعث شد که در سن ۱۵ سالگی با یکی از خدمتکاران زن خانه، رابطه جنسی داشته باشد و او را مجبور کند تا کرولی را شلاق بزند. رفتارهای جنسی خاص کرولی و آزمایشات وحشیانهای که انجام میداد با گذشت زمان باعث شد تا نام کرولی به عنوان یکی از جادوگران سیاه مطرح شود و از آنجا که مادرش او را با نام هیولا صدا میکرد پس از مدتی کرولی با نام هیولای 666 / The Beast 666 خوانده شود. عدد ۶۶۶ نمادی از جادوی سیاه و شیطان است که به خاطر رفتارها و جادوهای سیاهی که کرولی به کار میبرد، به او نسبت داده شد. کرولی پس از مرگ مادرش تمام ثروت خانوادگیاش را صرف مطالعات و تحقیقات درباره جادوهای سیاه / Black Magic و آزمایشات وحشیانه کرد و به برگزاری مراسم پرستش شیاطین پرداخت. در این مراسم او با پوشیدن لباس مخصوص به دعا خوانی و احضار ارواح میپرداخت و با این روش توانست یک فرقه مذهبی راه اندازی کند.
* نکته 1: در این مطلب داستان به طور کامل شرح داده شده است.
* نکته 2: درون مطلب، بخشهایی با عنوان نکات پاورقی وجود دارد که حاوی اطلاعات اضافی برای علاقهمندان است.
* با تشکر ویژه از آقای امیر بلالی که در ویرایش و آمادهسازی متن کمک بسیاری به من کرد.
تاریخ را که مرور میکنی، نکات جالبی مییابی. اینکه چگونه مفهوم عزت و غیرتمندی به یکباره در یک کشور دچار استحاله میشود و چطور مردم سربلند آن، استعمار را در آغوش میکشند، درسهایی است که میتوان از لابهلای صفحات تاریخ فرا گرفت. در همین راستا، سرنوشت کشور ژاپن بسیار جالب و عبرتآموز است. کشوری که در اواخر قرن 19 و اوائل قرن 20 و تا پیش از جنگ جهانی دوم، در بُعد صنعت و نظامیگری، جزو پنج قدرت اصلی جهان به شمار میرفت.
دوران میجی (Meiji) دوران مهمی برای ژاپنیها به شمار میرفت و در این دوران بود که جنبش وسیع پیشرفتطلبی در این کشور شکل گرفت و رونق پیدا کرد. به دستور پادشاه، هیأتهای تحقیقی با هدف یادگیری صنایع غربی و انتقال آنها به داخل، سازماندهی و راهی کشورهای غربی شدند.
محققان اعزامی پس از بازگشت، شروع به کپیسازی از صنایع غربی میکردند و در این کار از چنان سرعت، دقت و مهارتی برخوردار بودند که خیلی زود کشور ژاپن توانست بدون ذرهای وابستگی به غرب، به رقیبی جدی و مهم برای آنها تبدیل شود.
شیوع بیماری در پایگاه و انگل تارهای صوتی
چندی بعد، ناگهان اتفاق پیش بینی نشده ای در پایگاه اصلی رخ می دهد و تعدادی از افراد به بیماری مرموزی مبتلا شده و می میرند. تیم پزشکی مستقر در پایگاه، از تشخیص و درمان بیماری عاجز می مانند و تنها راه درمان را استفاده از تجربیات یک انگل شناس سالخورده موسوم به کدگو (Code Talker) می دانند. فردی که تحت نظر سایفر بود و حالا به عنوان زندانی، در اختیار صورت جمجمه ای قرار دارد. اهب تصمیم می گیرد تا کدگو را یافته و او را به پایگاه اصلی منتقل کند. او طی عملیاتی، موفق می شود کدگو را به پایگاه اصلی بیاورد و از او برای درمان بیماران کمک بگیرد. در مورد بیماری در بازی، اینطور توضیح داده می شود: