از درگاه غرق در فضل و کرامت بینهایتش، استمداد میجویم تا با بضاعت اندکم از منظر علم حروف و اعداد، از راه شناخت به معارف وجودی ائمه طاهرین(ص)؛که ایشان مفتاح و مسبب هستند، به معارف علم توحید راه پیدا کنیم.
به فضل خداوند کریم و عنایت مولایمان امام زمان (ص) سعی دارم معارف زیبای مهندسی خلقت از منظر علم حروف و اعداد و به وجود مبارک معصومین(ص) را با استفاده از احادیث جناب شیخ محی الدین عربی رحمه الله علیه و با استناد از آیات مبارک قرآن، به اندازهای که لبی از معارف تَر شود کتابت نمایم. و اگر خداوند کریم به این حقیرتفضل فرماید، شرح سورههای مبارک اول و آخر قرآن را با گنج نورٌواحد(ص) بیان کنم که همه، ارکانِ اسرار خلقت هستند. امیدوارم مورد رضای حق تعالی و خلیفهی برحقش ؛حضرت مهدی (ص)قرار گیرد.انشاا... { توصیه میکنم ابتدا کتاب نورٌواحد(ص) را که درواقع جلد اول این کتاب است ، مطالعه فرمایید}
این علم که علم کیمیا نامیده میشود اسرار حروف و اعداد را در بیان معارف الهی به مغز معنا میکشاند و انسان را به سرچشمهی معنا و محتوی رسانده و اگر طالب واقعیتها باشد سیرابش میکند. علم عدد، جانِ علم حروف و به قول پیامبراکرم(ص) عدد،روحِ حرف است.
در صورت درک معارف ، متوجه میشوید که چگونه است که امام حسین(ع) میفرماید: خداوند کریم خلق نکرد بندگانش را مگر برای معرفت. و خود، ارباب عارفین است که راه به قرب حق باریتعالی را با قلم عشق و جوهر خون پاکش ظهورداد. و در کتاب منارات السائرین،احادیث معنوی آمده است:
قال داود(ع):یاربّ لماذا خلقت الخلق؟ قال: انی کنت کنزاً مخفیاً فأحببت ان اعرف فخلقت الخلق لکی اعرف. داوود(ع)گفت:پروردگارا به چه منظوری خلق را آفریدی؟خداوند فرمود:گنجی پنهان بودم، دوست داشتم شناخته شوم،پس خلق را آفریدم که شناخته شوم.
یادگیری این درس برهمگان واجب است زیرا تمام پیامبران و اوصیاء و معصومین(ص)آمدند و زحمتها کشیدند و رنجها دیدند،حتی جان شیرینشان را به قربانگاه بردند تا مردم را به حقیقت رسالتشان که هدایت آنان از ظلمات به نور،از حیوانیت به انسانیت،از عین کفر به عین ایمان، از عین نجاست به عین طهارت ، از فروع به اصول و خلاصه از دیدنیها به ندیدنیها و از ظاهر به باطن و از باطل به حقیقت محض که وجود ذات اقدس پروردگارعالم است و شناختن و معرفت پیداکردن به اوست، برسانند.
اما شناخت تنها کافی نبود و باید هرکس طبق اصل و دستورالعملِ شناخت حکم الهی که همان ندیدنیِ باطن خود است ، جایگاه و مقام و منزلت، منزل و مأوی،مایحتاج،لباس و آذوقهی خود را بسازد و بکارد ، بدوزد و تهیه کند، اندوخته و ذخیره سازی کند و بفرستد.
خداوند حکیم ساختن را خود،آغازفرمود و خود ظهورداد و تمام دستورالعمل را بوسیلهی رسولان صادق و پاکش به مردم رسانید تا به حکمش(که مجموعهی احکام در کتاب حکیمانهاش است)عمل شود و نردبانی شود نه فقط برای زندگی کردن و رفاه ظاهری در آخرت بلکه برای رسیدن به رضای او که قرب او آنجاست و منتهای آرزوی عارفان است.
خداوند متعال در آیات دوم تا پنجم سوره مبارکه بقره ، نشانیهایش را برای مؤمنین متقی(یعنی به شرط تقوی) ظاهرمیفرماید و بعد از آن،یؤمنون بالغیب آمده یعنی اول باید به غیب ایمان داشته باشیم(همان ندیدنیها) و بعد نماز و انفاق. و در آخر فرمود این کسانی که عمل کردند مفلحون هستند یعنی رستگاران؛کسانی که دلِ ظلمات برایشان شکافته شد و به نور و حقیقت رسیدند: ذالک الکتاب لا ریب فیه هدًی للمتقین(2)الذین یؤمنون بالغیب و یقیمون الصلوة و مما رزقناهم ینفقون(3)والذین یؤمنون بما اُنزل الیک وما اُنزل مِن قبلک و بالآخرة هم یوقنون(4)اولئک علی هدًی مِن ربهم و اولئک هم المفلحون(5) این کتاب بی هیچ شکّ راهنمای پرهیزکاران است. آن کسانیکه ایمان میآورند به غیب و بپا میدارند نماز را و از آنچه روزیشان کردیم انفاق میکنند. و آنان که ایمان آرند به آنچه که فرستاده شده (به پیامبران) پیش از تو،وآنها خود به عالم آخرت یقین دارند. آنان از سوی پروردگارشان در راه هدایت هستند و آنها به حقیقت از رستگارانند.
سؤال: تا به حال فکر کردهاید که انسان کافر که عین نجس است چگونه با خواندن شهادتین به عین طهارت میرسد؟! چگونه وضوی صحیح باب ورودی طهارت و نماز است؟! چگونه غسل صحیح ورودی در طهارت وضو ونماز است؟! و چگونه هردو عمل غسل و وضو،اذن ورودی در قرآن و مسجد و مسجدالحرام میشود؟! چگونه درحالیکه انسانی احکام صحیح امرار معاش از راه حلال را اجرا میکند و همیشه حلال وپاک میخورد اما دفعیّاتش عین نجس است حتی خونش هم عین نجس است و بدنش هم حرام گوشت است ؟! و حال چه اتفاقی میافتد که در شهادت فی سبیل الله ، همین انسان بدنش پاک و خونش پاک میشود یعنی طهارت کامل پیدا میکند و نه غسل میخواهد و نه کفن حتی لباسش هم پاک میشود؟! خداوند میخواهد که همه در دنیا این را ببینند و فکرکنند که در قرآن کریم (آیه169سوره مبارکه آل عمران) میفرماید: ولا تحسبنّ الذین قتلوا فی سبیل الله امواتا بل احیاء عند ربّهم یرزقون . حساب نکنید(محاسبهی دنیایی نکنید)کسانیکه در راه خدا کشته شدند مردهاند بلکه زنده(زندهی حقیقی)هستند و نزد پروردگارشان روزی میخورند(چون موجود زنده ، روزی میخورد).
امیدوارم خوب بیندیشید! جواب تمام این نکات که به صورت سؤال مطرح شد این است : عملی نیست که انطباق با عالم بالا نداشته باشد.پس درواقع هرکدام نظام مهندسیِ عبادات و احکام و حدود(اندازه) خداوند است که باید اجرا شود تا به نتیجهی مطلوب برسیم.
اینجا پرده برداری شد و مقداری از ندیدنیها دیده شد. پس عالم عمّا، باز میشود و همان نبأ عظیم افشا میگردد که حاملان آن اخبار صادق، جز معصومین (ص) نیستند. و انسانهای مؤمن و وارسته اینگونه خود را در آیینهی جمال وکمال عبّاد خالص و مخلص میسازند تا روزیکه با روسفیدی به زیارت جمال الله نائل شوند.
پس این سؤالهاست که ما را وا میدارد تا به معارف علم مهندسی خلقت پی ببریم و بتوانیم در زندگی کوتاه دنیا سرمایهی عمر خود را به خوبی استفاده کنیم تا بهترینها را برای خود بسازیم و ذخیره کنیم و بفرستیم. و با عمل صحیح در جوار امام معصوم(ص) قرار بگیریم که این میسر نمیشود مگر اینکه آن به آن زندهتر شویم و در آخر نمیریم بلکه زندهی حقیقی شویم.
جالبی این علم این است که انسانها را هدایت میکند به کوتاهترین راه (اهدنا الصّراط المستقیم).
علم عدد و حروف
علم عدد،پایه مهندسی است و عدد، روح حروف است و چون روح، بسیط است ازلی و ابدی است. علم عدد یعنی علم ارزش عددی حروف ، که در فرهنگها و ادیان شرقی و غربی پیشینهای دیرینه دارد و از آن به نام سیمیا یاد شده است که جزء علوم غریبه است .
اساس علم عدد بر این مفروض است که عدد ، مفروض ذهنیت انسان نیست. بلکه عدد از عالم سرّ الهی به اراده و مشیت پروردگار عالم ظهور و بروز پیدا کردهاست. و عالم عدد، روح گنج و کنز الهی است .چنانچه پروردگار عالم اولین ظهور عدد را خود آغاز کرد و فرمود: "قل هو الله احد" به پیامبر بزرگوارش فرمود: بگو او خدای "احد" است . او خود را به یگانگی و عدد "یک" معرفی فرمود که مخصوص خودش است و هرگز تعدد به خود نمیگیرد. اما هنگامیکه میخواست گنج ذات اقدس خویش را به مخلوقاتش معرفی کند تا خود را بشناساند، برذات خود جلوه فرمود و به نام مبارکش "واحد" ، تجلی و ظهور فرمود.
عدد، در واقع نشان دهندهی معارف هر مخلوقی است که دربارهی آن صحبت میشود و چنانچه از معنی عدد برمیآید عدد،کثرت را در بردارد چنانچه محتوی را تا بیانتها میکشاند و نتیجهی آن، رساندن به کمال و هدف خلقت است .
بنابر کلام مبارک پیامبرگرامی حضرت محمد(ص) که فرمود:عدد، روحِ حروف است(حروف، غالب جسمانی کلام هستند و عدد،روح حروف آن کلام است) پس روح، جاودانه و تعالی پذیر و در نهایت قیّم حروف می باشد و حروف را قیام و قوام میدهد و همانطور که هر حرفی مَلکی دارد، ملکوتِ حروف است که معنی را شامل میشود و معنی است که محتوای استعداد خود را ظاهر میکند و در عین حال عوالم در ملکات علیا و سفلی در معنای حروفی ظاهر میشوند و معماهای انسانها را حل میکنند.
پس کلام در عالم بالا نور است و غالب ندارد،همهی عوالم صورت باطنی حروف هستند و حروف ،تمام عالم را پُر کردهاست زیرا هر جا تجلی اسماء و ظهور ملکوتی است ،حروف آنجا حاکم است.
کلمهی عدد ،یعنی زایش و تزاید و متعدی شدن و ریشهی استعداد است. کلمه عدد همانطور که گفته شد برای کلام، روح است. برایش اندازه و مقدار نمی توان گذاشت و دائم در کثرت است پس مقامش روحِ ذکر و حرف،در مقام ظرف ذکر بیان میشود و در دنیا با شکل حروف، جسمیت آنها ظاهر شده و با بیان علم ابجد عدد و جایگاه مقامی حروف مثل زُبُر و بینه مشخص شده است .
عدد ابجد کلمه عدد=78 است که برابر اسم مبارک حکیمِ پروردگار عالم و عدد، باطن حکمت اوست. زیرا به حکمت بی نقصش عالم را در چهارچوب نظم کامل و خالص آفریده است. توجه کنید! خداوند متعال در 29 سوره مبارکه قرآن حروف رمز مقطعه را قرار داده است و این حروف در مجموع 78 حرف است؛ برابر عدد ابجد کلمه (عدد) و (حکیم).
بنابراین علم عدد،تعدد و کثرت را شامل میشود. چنانچه خداوند متعال در آیه 21 سوره مبارکه حدید میفرماید:...و جنّةٍ عرضها کعرض السماء و الارض... . و در آیه 133 سوره مبارکه ال عمران میفرماید: ... و جنّةٍ عرضها السّمواتُ و الارضُ اُعدّت للمتّقین. پس حدود خانه بهشتی یک مؤمن اندازهاش به اندازهی 7طبقه آسمان و 7طبقه زمین است! در حدیث میفرماید که اگر مؤمنی(دربهشت) بخواهد تمام اهل زمین را در خانهاش دعوت و پذیرایی کند ، جا و امکانات دارد.
حروف ، ملکوت اعمال مقبول است که به صورت مصالح ِ آن چهارچوب حدود قرار میگیرد.حروف، عرض زندگی و عدد، طول آن است . عدد،حدید و حروف،ساختمان و بنای عمل میشود.
پس مهندسی باید طبق مهندسی خلقت انجام شود. چنانچه خداوندکریم انسان را اشرف مخلوقاتش قرارداد و تمام عوالم را در وجودش نهادینه فرمود. حضرت علی(ع)میفرماید: فکرنکن که تو یک جرم صغیری بلکه تو عالم کبیری.
نکته: پروردگار عالمیان در خلقت دنیا، نقطه تولد خشکی را روی آب خلق فرمود و انسان هم نطفهاش روی یک کیسه آب خلق میشود.
خاک خشکی، ارض نام گرفت و خداوند به رسولانش امر فرمود که آنجا کعبه را بنا کنند و خانهی خود نامید، نطفه انسان هم شروع به اعلام حیات میکند و آن نقطه شروع به طپش میکند و آنجا ارضِ قلب انسان است (که خانهی خدای بدن هر انسان میباشد). یعنی همانطورکه گردش خون و مرکز حیات بدن است و تمام عروق و رگها و خون به گرد آن در طوافند، همهی انسانهای مؤمن هم باید رو به خانهی خدا کنند و در طواف قرارگیرند. چنانچه قبله مسلمانان است و اگرمثلا نماز با تمام شرایط صحّت انجام شود اما رو به قبله نباشد باطل است. پس قبله،شرط قبولی است. در اصل حیاتِ عمل،به قلب بستگی دارد پس اگر به قلب عالم وجود وصل نباشی یعنی زنده نیستی!
خوب دقت کنید! اول: باید عدد را بشناسیم . دوم: عرفان عدد را بتوانیم در مجرای صدق، علامت گذاری کنیم که همان حفظ حدود الهی است . سوم: قرار دادن حروف (در جایِ خود)که به منزلهی مصالح ساختمان هستند. و باید برطبق عمل صادقانه و خالصانه (به شرط رضا که امر باطنی و قلبی است) انجام شود زیرا عمل ظاهری، قبول درگاه خداوندی نمیشود .
مثال: جایگاه عددی کلمه " دال " (یعنی دلیل) برابر 17 است. پروردگار عالم تمام ظهور خلایق خود را به دلیل تعریف خودش ، خلق فرمود چرا که فرمود: دوست داشتم شناخته شوم(فاحببت و ان اعرف)، پس همهی زیبائیهای مخلوقات تعریف اوست ، همه بر محور یک دال اراده و مشیت ذات اقدسش انجام شده ، کلمه دال همان حرف (د) است که عدد ابجد د=4 میباشد که گنج خلقت به سرّ دلیل به محوریت دال ظهور کرد و به 4 اسماء مبارک آشکار گردید. و عدد 4 در جمع یک تا 4 ، ظهور گنج عشر یعنی 4 روی 10 یعنی 14 معصوم(ص)را افشا فرمود.
در حقیقت سرّ گنج دال اولین نور، وجود مبارک پیامبر اکرم(ص) است که در قرآن کریم 4بار نام مبارکش آمده و از نور مبارکش در عالم بالا ، 4 معصوم(ص) ظهور پیدا کردند که با خود بزرگوارش، پنج تن(ص)شدند که در یک نور به نام نورٌ واحد(ص)متجلی شدند.
پس در عالم دنیا ، در گنج 4 حقیقت بهار و اربعین و طهارت در روز 17 ماه ربیع الاول که جایگاه عددی کلمه دال= 17 است ، وجود نازنینش در دنیا در جایگاه حقیقی خودش ظهور و تولد یافت. عدد ابجد دلیل برابر 74 است که برابر با عدد ابجد سید میباشد و وجود نازنینش سید السادات ، سید النجبا و الصدیقین و سید المرسلین است. عدد ابجد کلمه دال=35 و جایگاه عددی آن 17 است . نماز که ستون دین است در 5 نوبت {به عدد 5 تن(ص)}و 17 رکعت خوانده میشود. و خداوند متعال خواندن 17 رکعت نماز را در شبانه روز بر ما واجب کرده است که دلیل بندگی است اما به شرط رضای او، عمود و ستون دین ما میشود. شرط رضا یعنی عمل بدون تغییر از راه راست و عمل صادقانه در تمام مسیر،پشت سرِ امام معصوم(ص) و طبق حکم حدود خدا. پس رسیدن به رضا زبانی نیست بلکه طبق رضای حجت خداست. انشاء الله متوجه دلیل ضرورت یادگیری مهندسی خلقت شده باشید!
منبع: سایت لب الالباب(عذرا شفایی)