نويسنده: دكتر سيد كاظم طباطبايى ؛ احمد ربانىخواه
پژوهشى درباره حديث «اكثر اهل الجنة البله»
6 - 1 - متن حديث در منابع اماميه
كهنترين مجموعه حديثى شيعه كه اين حديث در آن به چشم ميخورد قرب الاسناد حميرى است. در آنجا راوى مىگويد: حدَّثنى جعفر بن محمد عن آبائه(ع) اَنّ النبى(صلی الله علیه واله) قال: «دَخلتُ الجنةَ فرأيتُ اكثر اَهلِها البلُه. يعنى بالبلُهِ المتغافِلَ عن الشّرِ، العاقلَ فى الخيرِ و الذينَ يصومونَ ثلاثةَ ايامٍ فى كلِّ شهرٍ»(حميري، ص75).
در اين جا معلوم نيست عبارت «يعنى بالبُله ...» سخن امام صادق(علیه السلام) است يا سخن حميرى يا يكى ديگر از راويانى كه در سلسله سند اين حديث واقع شدهاند.
پس از حميرى، صدوق در معانى الاخبار اين حديث را از طريق همان حميرى چنين نقل كرده است: عن جعفر بن محمد عن ابيه عن آبائه (ع) قال: قال النبى(صلی الله علیه واله) : «دَخلتُ الجنَّةَ فَرَايتُ اكثَر اَهلِها البُلْهَ و قال: قلتُ: ما البلُه؟ فقال: العاقل فى الخير الغافل عن الشر الذى يصومُ فى كل شهرٍ ثلاثةَ ايامٍ»( ابن بابويه، ص 203). در اين جا ملاحظه مىشود كه صدوق با آنكه حديث را از حميرى نقل كرده؛ ولى او (يا پدرش) عبارت «يعنى بالبله ...» را نقل به معنا كرده و به صورت پرسش و پاسخ (قلتُ ... فقال) در آوردهاند.
بعدها ابن ادريس حلّى (د. 598 ق) اين حديث را با همان وسايط به صورت زير نقل كرده است:
«هارون بن مسلم عن مَسعدة بن صدقه عن ابى عبداللَّه عن ابيه قال: اكثر اهل الجنة البله. قال قلت: هؤلاء المصابونَ الذين لا يعقلون؟ فقال لى: لا ، الذين يتغافلون عمّا يكرهون يتبالهون عنه»( السرائر 3/566).
با اندكى درنگ دانسته مىشود كه ابن ادريس بىجهت و با آنكه قرب الاسناد حميرى و معانى الاخبار صدوق على القاعده در دسترس بوده است، حديث را نقل به معنا كرده و با اين كار تا چه حد آن را از اصل دور ساخته است[14].
ابن ابى جمهور احسايى هم حديث را ، احتمالاً به نقل از علماى عامّه به گونهاى آورده كه با متنهاى پيشگفته تفاوت چشمگير دارد. او مىنويسد:
«در حديث از پيامبر(صلی الله علیه واله) آمده است كه فرمود: اطّلعتُ فى الجنّة فرايتُ اكثر اَهلها البله و اطّلعتُ على النار فوجدتُ اكثر اهلها النساء»[15](ابن ابي جمهور ، 1/119-120. قس: ابن قتيبه ، تأويل مختلف الحديث ، ص256). و بالاخره ابن بطريق كلمه «المجانين» را بدان افزوده و نوشته است: « عن النبى انه قال: اِنّ اكثر اهل الجنة البلهُ و المجانين» ( العمده،ص159).